چکیده:
مرکزگرایی» و «فدرالیسم انقلابی»
در ساختارهای مرکزگرا مرکز، مرکز اجراست، یعنی تعیین کنندهی چارت، نحوه تعامل، شیوه اجرا و همه فعل و انفعالات هر واحد و ناحیه است و غالبا نسخهی هر ناحیه علی رغم تفاوت شرایط یکسان است و به نوعی مرکز مجری اصلیست و نواحی و واحدها بازوان اجرا.
در ساختارهای فدرالی مرکز وظیفهی هدفگذاری و نظارت را دارد و اجرا را با توجه به شرایط گوناگون به هر واحد و ناحیه واگذار میکند.
یعنی مرکز به جای اینکه وارد اجرا شود و بخواهد ریز در امورات دخالت کند توان خود را صرف شناسایی استعدادهای هر واحد و ناحیه میکند و مطابق استعدادها هدف را مشخص مینماید. میتوان گفت اهداف هر ناحیه و واحد مانند قطعات پازل هدف کلان و اصلی کل مجموعه را تشکیل میدهند. همچنین با توجه به اینکه هر واحد و ناحیه در اجرا مستقل است وظیفهی نظارت بر حسُن اجرای قوانین توسط مرکز اهمیت مضاعفی پیدا میکند. چون علاوه بر احترام به اختلاف سلایق باید از تفاسیر اشتباه از قوانین نیز جلوگیری شود.
مرکزگرایی و بیعدالتی
وقتی نسخهی علاج یک واحد یا ناحیه (عمدتا مرکز) به همهی واحدها و نواحی بخشنامه شود شاهد رشد و پیشرفت یک یا چند واحد و ناحیهی خاص و عقبماندگی و پسرفت دیگر واحدها و نواحی خواهیم بود. کمااینکه در چند دههی اخیر شاهد نابودی روستاها، عقبماندگی استانهای مرزی، فاصلهی شدید طبقاتی بین شهرها از نظر رشد و توسعه و البته آبادی و پیشرفت ناموزون چند کلانشهر هستیم. که حتی در همین کلانشهرها هم اختلاف طبقاتی و فاصلهی پایین و بالا بیداد میکند.