در اين سلسله جلسات به بازخواني ديدهی متفكران انقلاب و جهان فكري كه اين متفكران براي ما شكل دادهاند ميپردازيم.
ايدهاي كه ميتواند توضيح دهد چرا و چگونه جامعه ايران از وضيعت واكنشي به وضعيت كنشي تبديل شد و توانست نسبت به يك جامعه سازي گسترده اقدام كند.
اولين جلسه اين همايش با حضور صاحب نظران و انديشمنداني همچون حجتالسلام و المسلمين پارسانيا،دكتر همتيفر،دکتر بابایی و با حضور دبير علمي جشنواره علوم انساني عمار حجت السلام مجتبي نامخواه در ١١بهمن ماه برگزار گرديد.
در اين جلسه حجت السلام والمسلمين حميد پارسانيا نكاتي را در باب انديشه امام خميني و
ابعاد و جایگاه ایشان در عمل مطرح کردند.
حجت السلام والمسلمين پارسانيا:
در اين جلسه قرار است راجع به ابعاد عرفاني و جايگاه اين هويت در كنش و عمل و انقلاب كه حضرت امام (رَه)انجام دادند صحبت كنيم.
امام(رَه) قبل ازاينكه فرد تراز اول انقلاب و فقه باشند يك استاد تراز اول فلسفه بودند.
امام(رَه)در اين موضوع شاخص بودند كه أفراد جوان را براي فراگيري درس فقه دور خود جمع ميكردند.
پس ابتدا حوزه فعاليت ايشان تدريس بود و بعد مرجعيت و بعد هم تحول و انقلاب اسلامي.
ما مدرسینی داشتیم که فقه قوی داشتند و اصول خوبی داشتند اما در فلسفه و عرفان حضور جدی نداشتند. یا ممکن است مدرسینی داشته باشیم که در حوزه فلسفه حضور قوی داشته باشند اما در حوزه فقه حضور جدی نداشته باشند.
ایشان نقطه عطفی در تاریخ تشیع است و در جهان اسلام و کسیاست که انقلابی با وسعت در گذشته تاریخ شکل داد.
امام(رَه)فردي است كه انقلابي را شكل داد كه در طول تاريخ همچين انقلابي با چنين انسجامي رخ نداده بود.
همكاري كه مردم و امت اسلام با امام(رَه)داشتند از صدر اسلام تا كنون بي سابقه بوده است.
انسجام،فلسفه،عرفان،فقه و انقلاب امام نقطه عطف تشيع در جهان اسلام بود.
حضرت امام یک فرهنگ و شرایط و آمادگی برای مردم ایجاد کرده بود که این آمادگی در سطح مشروطه معلوم نبود. البته اگر بود، در آن موقع شخصی مانند امام نبود که از آن شرایط استفاده کند. پس هم این شرایط وجود داشت و هم فرد آگاهی وجود داشت که از این شرایط استفاده می کرد. این شرایط چیست؟ یک نقطه عطف سیاسی ایجاد نکرد، یک نقطه عطف فرهنگی، تاریخی و تمدنی برای جهان بشری و جهان اسلام ایجاد کرد. هیچکس فکر نمی کرد از طرف های انقلاب حرکت انقدر همه جانبه است و اگر فکر می کردند، شاید طور دیگری عمل می کردند و ابتکار عمل را از دست همه گرفت.
در جنگ هشت ساله، صدام ابتدا در بلوک شرق بود و در متن جنگ، بلوک غرب پشت سر او قرار گرفتند و همه این کشورهای منطقه غریب به اتفاق به جز یکی دو که زیاد همراهی نکردند. اما باز هم موفق نشدند.
این حرکت فرهنگی و تمدنی ابعاد مختلفی دارد. بخشی، ابعاد تجویزی است، انتقادی است، عملی است، رفتاری است و هنجاری است که این مسئله در یک بسته معرفتی مستقر در فرهنگ اسلامی به اسم فقه، به اسم نهاد مرجعیت، به اسم اعتماد به مرجع یعنی مردم مرجع را به لحاظ ذهنی نه بلکه در زندگی شان مرجع می دانستند. مرجعیت یک واقعیت اجتماعی بود و فقط در کتاب ها نبود. امام از ظرفیت مرجعیت استفاده کرد. یک ظرفیت پنهانی بود که به لحاظ نظری بود، به لحاظ عینی تحقق پیدا نکرده بود که ولایت است که این را امام با استفاده از ظرفیت مرجعیت، گام بعدی را هم برای شکوفا شدن این حوزه تجویزی و انتقادی یا حوزه هنجاری اجتماعی مطرح کرد.
فقه به تنهايي واقعيت اجتماعي ايران و فرهنگ ايران نمي تواند شكل دهد.
امام به اسم فقه و نهاد مرجعيت كه يك واقعيت اجتماعي بود،ظرفيت نهان ولايت را مطرح كرد.
امام دغدغه تاريخ و تمدني و فرهنگي داشتند.
فقه به تنهایی نه واقعیت اجتماعی ایران و نه واقعیت فرهنگ اسلامی و تاریخ اسلامی را شکل نمی دهد و نه واقعیت امام فقط یک واقعیت فقهی است. این فقه در هر فرهنگی اگر بخواهد وجود داشته باشد، از یک عقبه مذهبی که آن عقبه مذهبی، فقه نیست، باید بهره مند باشد والا نمی تواند دوام بیاورد و باید حمایتش کنند. عقبه نظری که اصل فقه شیعی است، اصل نبوت و اصل امامت را می تواند تثبیت کند و بتواند وقتی از نبوت سخن می گویید، از توحید بتواند دفاع کند و بتواند وقتی که از ارتباط بی غیاث اولیای الهی، انبیا عظام و ائمه معصومین با خداوند کلام و سخن که خداوند سبحان است، سخن می گوید، این را تبیین بکند که چگونه هم اصل وجود خدا و هم سخن گفتن خداوند با انسان و هم گفتگو انسان با خداوند را بتواند تبیین کند و بتواند شواهد این را نشان بدهد. انسان هایی که هم برهانا بتوانند بفهمند و هم شهودا بتوانند بیابند و بهره ای داشته باشند.
امام اگر آمد و ایستاد، در یک فرهنگی می زیست که این مجموعه او تداوم پیدا کرده بود و این هماهنگی در او بود و در این مجموعه، شخصیت او فعلیت پیدا کرده بود. به صورت جزئی هم نبود. هم قلمرو فلسفه و کلام را و هم فقه را، هم اساتیدی که اهل A.Abbasi:
کشف و شهود بودند در اطراف او حضور داشتند و هم در خود تلاش می کرد تا محقق بگرداند این مفاهیمی را که گفتیم. در کنار درس فلسفه ای که می داد، اخلاق هم می داد و این دروس، دروس عمومی بود.
ما نميتوانيم از قلمرو فلسفه و فرهنگ و زيست اسلامي عقبه هاي استدلالي را برداريم و فقط فقه را مورد توجه قرار دهيم.
همين امروز اگر جمهوري اسلامي آن مجاري اسلامي خود را به غرب تغيير دهد يعني به جاي ابن سينا ، كانت باشد با غلبه مباني غرب چيزي به نأم فقه باقي ميماند؟خير عوض ميشود.
ميراث معرفتي جهان اسلام را امام زماني احيا كرد كه حوزه هاي علميه ها داشتند افول ميكردند.
شخصيت فلسفي امام جداي شخصيت كلامي ايشان نبوده است و از هويت فلسفي جامعه شيعه آمده است.
امام شخصيت همه جانبهایست كه تمام ابعاد را در خود دارد.
شخصيت فلسفي امام به گذشته فلسفه و تاريخ شيعه برميگردد،او يك شخص نيست كه فرهنگ با او كاري نداشته باشه،ياران و همراهاني دارد
در اينده اين حركت در صورتي ادامه پيدا ميكند كه اين جامعيت ادامه داشته باشد
انقلاب بايد هويت خود را تحكيم ببخشد و هويت هاي ديگر را بشناسد تا بتواند پيام خود را به جهان نشان دهد.
در ادامه ي جلسه دبيرعلمي جشنواره علوم انسانی عمار،مجتبی نامخواه نکاتی در باب جشنواره و هدف برگزاری سلسله جلسات همایش جهان فکری اندیشمندان انقلاب اسلامی را مطرح کرد.
مجتبي نامخواه دبير علمي جشنواره علوم انساني عمار:
ما در اين سلسله جلسات به بازخواني ديدهی متفكران انقلاب و جهان فكري كه اين متفكران براي ما شكل دادند ميپردازيم.
ايده اي كه ميتواند توضيح دهد چرا و چگونه جامعه ايران از وضيعت واكنشي به وضعيت كنشي تبديل شد و توانست نسبت به يك جامعه سازي گسترده اقدام كند.
ما تلاش داريم با اين بازخواني چهارچوب هاي نظري را پديد آوريم.
در واقع اين گفت و گو ها ذيل جشنواره علوم انساني عمار اتفاق میافتد.
جشنواره علوم انساني عمار ميخواهد يك جنبش واره و كوشش اجتماعي باشد براي تاكييد بر مشاهدات و تلاش كند از دل بررسي اين تجربه هاي اجتماعي به الگوهاي حل مسئله برسد،اين چيزي است كه ما در جشنواره علوم انساني عمار دنبال ميكنيم.
جنبش بازسازي عقل عملي اگرچه تاكييد برمشاهده دارد اما نميتواند از عقبه نظري فاصله بگيرد و اين جنبش ضد نظري نيست.
در واقع جشنواره علوم انساني عمار يك فراخوان است پيرامون مشاهدات
جشنواره يك پديده اجتماعي است و در جايگاه توليد علم نيست.
ما آرزو داريم درجشنواره علوم انساني عمار يك گعده اي باشيم براي پژوهشگران دغدغه مند اين حوزه،دركنار اين جمع ما نياز به سلسه جلساتي داريم كه پرسش را مطرح كند.
سوال اين سلسه جلسات اين است كه كدام عقل عملي اين كنش هارا توليد كرده است و منشأ اين كنش ها بوده است.
ما در اين سلسله جلسات علاوه بر طرح سوال،به بازخواني انديشه هاي انديشمندان ميپردازيم تا به چهارچوب هاي نظري برسيم.
تمام اين اتفاقات ذيل جشنواره علوم أنساني عمار شكل گرفته است.
در ادامه جلسه دکتر همتیفر و دکتر بابایی به طرح و بررسی نکاتی از اندیشه امام و بررسی مفاهیم و نظریههای ولایت فقیه پرداختند.
دکتر همتیفر:
امام خمینی را میتوان به عنوان یک صاحب نظر شناخت.امام را میتوان عنوان کسی که هم در قیام فردی و هم قیام اجتماعی یک نهضت را رقم زد یاد کرد ، نهضت اسلامی.
نهضتی که به پیروزی رسید ، و امام رهبری و بنیان گذاری این انقلاب را عهده دار بود ، امروز این نظام چله دوم را شروع کرده است.
ما در مورد اندیشه ای صحبت میکنیم که رهبر آن هشت یا نه سال اول انقلاب را خودش رهبری کرده که میتوان گفت این نوع از تجربه عملی حکومت داری در حوزه های مختلف نوع متفاوتی از تجربه را پیش روی ما قرار میدهد.
خب طبیعتاً کندوکاو در این اندیشه که من به دو مورد آن تأکید دارم متفاوت باشد
تقریباً هر طرحی در نهادهای حاکمیتی با دغدغه انقلاب در اندیشه های مردمی که اتفاق بیفتد یک پیوسته امامخمینی و رهبری که بهدنبال دارد.
ما در اندیشه شناسی یک سیر و یک الگو نیاز داریم که نمیخواهم واردش بشم
ما به دنبال شخصیت امام قبلاز نهضت و بعد از نهضت ،و امام قبلاز پیروزی انقلاب بپردازیم
تفاوت حکومت اسلامی شکل گرفت یا نگرفت مثلاً در مورد جایگاه و نقش اجتماعی زنان اگر صرفاً به متن مراجعه کنیم تناقض و تعارض می بینیم درحالیکه تغییر بافت میتواند معنای دیگری بدهد.
ما یک سری اسناد تحولی در حوزه تعلیم و تربیت داریم که ساحتهای سیزده مولفه است که در شش دسته قرار میگیرد که یکی از این تربیت ها پیشبینی سیاسی است که میتوان به عنوان الگو برای انسان از آن یاد کرد که امام در بیاناتی در سال ۵۷ مستقر در مدرسه از آن ها نام برده است.
در جای دیگر مطرح کردند بچه ها را از سیاست دور نگه ندارید که در زمانی که جز مسئولین کشور شدند آگاه باشند ، به تعبیری از مسائل روز آگاه باشند.
یک بچه که از مدرسه بیرون می آید باید هم مسائل دینیاش را بداند مسائل نماز و روزهاش را بداند و هم تربیت های علمی بشود مطابق هر سیستمی که هست و هم تربیت سیاسی بشود.
از نظر امام انقلاب اگر بخواهد بماند باید ضلع یا ساحت تربیت را جدی گرفت در کنار ساحت علمی باید به بعدهای دینی و اعتقادی نیز اهمیتداد
وقتی به سیره و اندیشه امام نگاه میکنیم نکاتی کلیدی در باب تربیت سیاسی را مشاهده میکنیم که میتوان با عنوان در هم تنیدگی سه حوزه سیاست تربیت،اخلاق و اعتقادات از آن یاد کرد.
دومین مورد که میتوان به آن اشاره کرد شرایط سیاسی است که یک امر اقتصادیست.
در ادامه دکتر بابایی به موضوعات مسئله شناسی و موضع گیری و اقدام به موقع در شرایط مختلف با در نظر گرفتن ایدئولوژی مناسب اشاره کردند.
تربیت سیاسی که در مورد آن صحبت میکنیم فرصت مسئولیت آدمها را تعیین میکند.
موضوع بعدی ایجاد بصیرت و مسئله شناسی سیاسی است ، به این معنا که مردم را برای مشارکت در امور جامعه مثلا انتخابات آماده کند که باعث خودسازی و جامعه سازی میشود.
کسی که دید سیاسی یا بصیرت سیاسی دارد شان سیاسی هم دارد گاهی یک فرد ظاهرنما چون دارای قوه تشخیص است میتواند چیز هایی رو تشخیص بده که عالم دینی روشن فکر نمی کند چون فهم سیاسی نداره لذا در گیر مسائل فردی میشه و فریب میخوره .
پس ما در جامعه باید خطرها را بشناسیم کمینها بشناسیم و بدانیم ناظره دشمن شناسی موضوع مهمی اسا و همه باید تربیت سیاسی بشنوند کودک نوجوان و جوان مهم تر هستند چون شخصیتشان در حال شکل گیری است.
افراد را باید با مسائل روز آشنا کرد آنها را در جریان قرار داد وحتی ریشه اتفاقات راهم بیان کرد.
تربیت سیاسی به معنای مبارز و مجاهدت است سطحی است که ما کمتر بهش توجه می کنیم با ان مفهوم قیام در اندیشه امام که خود آن یک سرفصل هست که نمیخواهم واردش بشم که در آن نامه معروف ایشان در کتابخانه وزیری است .
آخرین نکته ظلم ستیزیست وقتی مجموعهها را در نظر بگیریم متوجه این موضوع میشویم که ظلم ستیزی یکی از رکن های اساسی اندیشه امام است.
دکتر بابایی:
موضوعی که در این همایش به ذهنم رسید با توجه با نام امام قابل طرح هست.
بعد از انقلاب به واسطه تشکیل نظام جمهوری اسلامی آثار زیادی در حوزه
ولایت فقیه نوشته شد یک نقص و کاستی به ذهن میرسد که من دعوت میکنم در مورد این کاستی ما یک تامل داشته باشیم
ایا فهمی که ما از ولایت فقیه داریم و از نظریه ولایت فقیه داریم درست هست یا نیست یا در طول چند دهه این نظریه با بد فهمی های مواجه شده یا نشده
اگر احیاناً افتی هم بنشیند بر این نظریه اون افت هم میتونه آسیبزاباشه. عموم کتابهایی که در رابطه با ولایت فقیه نوشتهشده که با وجود همه تلاشهای خوبی که صورتگرفته و با تنوعی که داره در اثبات ولایت فقیه تشکیل حکومت اسلامی شرایط حاکم میزان اختیارات فقیه است اما شاید این سرفصلها باید اضافه بشود که بالاخره چه آسیبهایی نظریه ولایت فقیه در حرف یا عمل خواهد داشت من به یک ویژگی مثبت از نظریه ولایت فقیه اشاره میکنم و در ادامه به یک آفت و آسیبی هم اشاره خواهم کرد که اتفاقاً همین ویژگی مثبت را کمرنگ میکند
این ویژگی مثبت این است که نظریهی ولایت فقیه در بستر فقه مطرح شد و این که ولایت یک نظریه فقهی است
یک نظریه فقهی با توجه به ویژگیهایی که ما به سراغ داری خیلی ظرفیت مناسبی را برای ما فراهم میکند که این ایده جمهوریت هم در بستر فقه قابل اجرا باشه و اگرغیر از فقه باشه شاید این ایده جمهوری محقق نمی شود.
در ادامه بحث دکتر همتی فر افزود:
نکته بعدی این است که ایا امام و انقلاب ابعاد عرفانی نداشتند؟ بله داشتند ما نمیخوایم عرفان را از ساحت انقلاب خارج کنیم
این مورد نیز یکی دیگر از سرفصلهای آسیب نظام اسلامی میتواند باشد و آیا در نظام اسلامی ما به اندازهی کافی اون رویکر عرفانی اصیل جای خودش رو باز کرده است؟
ما برای اینکه عرفان و اخلاق خود به انقلاب اسلامی و نظام اسلامی خودمون تزریق بکنیم نیاز نیست تحلیلهای غیر قابل دفاع بکار ببرید جملات امام خودش تعبیرمیکند و امام می فرماید قران کتاب انسانسازی است همه انبیا آمدهاند برایاینکه انسانها رشد پیدا بکند انسانها همه انبیاء برای تزکیه انسانها آمدهاند
این ها گزاره های عرفانی و اخلاقی این جمله حضرت امام که فرمودند درسته ما میخواستیم سلطنتی نباشد
درست که استقلال میخواستیم باشد، درسته که ما عدالت میخواهیم اما همه اینا مقدمه است ، ما انسان میخواهیم.
این تعبیر تعبیر عرفانی یعنی ما هیچ نیازی نداریم برای اینکه عرفان در نظام اسلامی تزریق بکنیم به عرفان نما ها تمسک بجوییم عرفان امام قابل انکار نیست اتفاقاً ما نیاز داریم که نظام اسلامی ما این را داشته باشد
خوده این مقوله میتواند از سر فصل های دیگر آسیبشناسی قرار گیرد
یک نکته دیگر که ما تأکید کردیم روی ضابطه مند بودن فقه و ضابطه سازی فقه برای جامعه نظام اسلامی ایران میتواند یک سرفصل جداگانهای برای آسیبشناسی باشد.
در پایان جلسه اساتید و شرکت کنندگان جلسه به بحث و گفتگو پیرامون مسائل بیان شده پرداختند.