♦️محوریت بحث عدالت و پیشرفت و وظایف دولت در قبال شکوفایی مردم
?️دکتر ایزدخواه بحث خود را با شرح فرهنگ عدالت و پیشرفت آغاز کرد.
?️فرهنگ عدالت و پیشرفت سه مولفه اصلی دارد:
۱-نظریه عدالت یا چتر فکری
۲-قواتین و سیاست ها
۳-اقدامات و اجرا
این سه مورد بر روی عدالت تاثیر مستقیم دارد.
?️️در مولفه اول یعنی عدالت یا چتر فکری، ما زمینه فساد پذیری حاکمیت را داریم که در همه حاکمیت ها این مورد صدق میکنه،حکمرانی و کشور داری فساد پذیر است.
مسئله فساد را نباید به شخص یا جناح تقلیل داد ، در اینجاست که بحث پیوست عدالت در سیاستگذاری مطرح میشود.
هر قانون یا سیاستی که دولت میگذارد باید از منظر عدالت هم بررسی شود،نباید فقط به کارآمدی توجه کرد.
کارآمدی هم یک شکل از عدالت است اما تمام عدالت نیست.
?️دومین مورد از مولفه اول چتر فکری،اصل مردمی شدن و حقوق عام است.
یعنی دولت وقتی میخواید مسئلهای را حل کند نباید آزادی طبیعی مردم را از آنها سلب کنیم.ما وقتی میگوییم مردمی شدن یعنی مردمی شدن در همه زمینه ها
امنیت،سیاست،فرهنگ و….یعنی حکمرانی به دست مردم باشد.
اول انقلاب جهادسازندگی یک کار حاکمیتی بود،اما در آن برحه به دست مردم اداره شد و به آبادانی کمک کرد.
راهکار انقلاباسلامی برای جبوگیری و مقابله با فساد متوسل شدن به مردم بود.
جهاد سازندگی از بطن مردم جوشید و در هیچ ساختار شناخته شدهای نگنجید،ماموریتهای بسیار بزرگی انجام داد که حکومتها در عملیاتی کردن آن ناتوان بودند.در توسعه روستایی آمریکا هنوز به برنامه درستی نرسیده است اما جهاد ۴۰ سال پیش شکافهای بزرگی را پر کرد.
اگر جهاد نبود شاید انقلاب در همان دهه اول تعطیل شده بود،جهاد سازندگی انقلاب را تثبیت کرد.
♦️در فرهنگ هم همین است؛بهترین کار برای پیشرفت فرهنگ این است که مردم عاملیت داشته باشند.
کاری که جشنواره عمار کرد همین بود،فیلم ساز مردمی،اکران مردمی،سوژه مردمی و….این بهترین راه توسعه فرهنگ است.
?️مولفه دوم قوانین و سیاستها:
?دولتِ متولی و متصدی باید تبدیل شود به دولت قابلهگر ️و پرورشگر.
(قابلهگر به معنای کسی که میتواند استعدادها و ظرفیتهای نهفته مردم را پرورش دهد)
دولت باید کمک کند استعدادهای مردم احیا شود و مسیر رشد مردم را باز کند.
وظیفه دولت این است که زمین بازی را برای مردم فراهم کند تا مردم بتوانند با تعامل با یکدیگر کنشگری داشته باشند.
-در ادامه دکتر ایزدخواه به شرح ترتیبات نهادی پرداختند:
دولت باید تمرکز خود را بر روی نهادها(نهاد به معنای هرعامل و کنشگر)قرار دهد،و ترتیبات نهادی را شکل دهد به جای آنکه بر روی فعالیتها تمرکزکند.
دولت باید به گونهای تنظیمگری کند که مردم شکوفا شوند و سیستم به سوی مردمی شدن حرکت کند.
وقتی حاکمیت خودکامه شود مردم منفعل میشوند(خودکامگی نه به معنای دیکتاتوری).
♦️اگر بخواهیم نمونههایی از کارهای موفق مردمی را نام ببریم میتوانیم به نهضت سواد آموزی اشاره کنیم که در آن زمان قالبا در شهرها و روستاهای کوچک توسط خود مردم مدیریت میشد.
♦️یک نمونه موفق کار مردمی،حرکت اربعین سیدالشهدا(علیه السلام)است که صد در صد مردمی است و عاملیت به دست مردم است و هرکس نقش خود را ایفا میکند.
اگر حرکت اربعین را سالهای پیش به عنوان یک پروژه برای کارآمد ترین دولتهای مسلمان تعریف میکردیم و ماموریت میدادیم برای اجرای آن به جرات میتوان گفت هیچ یک از دولتها و حکومتها نمیتوانستند کاری کنند.
مردم وقتی پای کار آمدند حرکت به این صورت و با این عظمت انجام میشود.
ما باید باور کنیم که مردم خود سازمانده هستند.
یکی از دلایلی که دولت نمیرسد جامعه را رشد دهد این است که درگیر کارهایی است که مردم باید انجام میدادند.
?️دکتر ایزدخواه به عنوان آخرین بحث جلسه به شرح مولفه سوم فرهنگ عدالت و پیشرفت پرداختند:
?️اقدامات و اجرا
-اجرا یک اصل بدیهی دارد،ستاد هوشمند و صف توانمند
تا جایی که میشود باید در اجرا ستادها را کوچک و هوشمند کنیم و صفها را توانمند کنیم.
این باعث خودکنترلی میشود(خودکنترلی یعنی خود مردم جلوی فساد را بگیرند)
ما هنگامی به کارآمدی میرسیم که به مردم مسئولیت و عاملیت بدهیم.