چکیده
باید گفت: اینجا مقطع بســیار مضحکــی از تاریخ ًعجالتــا اســت؛ کــه در بیــن افــراد و طیف های اپوزیســیون نظام هنوز هــم «ســلطنت طلب ها» بیشــتر از همــه شــانس و مقبولیــت اجتماعــی دارنــد! و این یکــی از جالب تریــن لطیفه هایــی اســت کــه در ایــن همــه ســایت و کانــال تلگرامــی و فضاهــای مجــازی تاکنــون منتشرشــده اســت. و یکــی از مســتهجن و مبتذل تریــن مضامینــی کــه درده هــا شــبکه ماهــواره ای بــه تصویــر کشــیده می شــود … – تعریــف نظــام ســلطنتی نــه ربطی به شــخص کــوروش کبیــر دارد، نــه فتحعلــی شــاه قاجــار و محمدرضــای پهلــوی. تعریــف خاصــه نظــام ســلطنتی ایــن اســت کــه: مقــدرات اصلــی یــک ملــت و کشــور در اختیــار یــک شــخص باشــد؛ چــرا؟ چــون تــاج طــلا دارد و تخــت جواهرنشــان. نشســتن بــر روی ایــن تخــت و گذاشــتن آن تــاج بــر روی ســر باعــث می شــود کــه ایــن شــخص از همــه مــردم بهتــر بفهمــد و بهتــر تصمیــم بگیــرد. برای درک گذشته باید از خود پرسید کدام یــک از مــا می توانــد ادعــا کنــد کــه فلان مقاطــع تاریخــی را درســت و کامــل درک کــرده اســت؟ در این مواجهه بــا ســه مشــکل اساســی روبــرو خواهیــم بــود کــه هــر یــک در حکــم پــرده ای بــر حقایــق و وقایــع تاریخــی ســایه خواهنــد انداخــت؛ نخســت میــزان درک و دریافــت مــا از تاریــخ مشاهده شــده خودمــان و اینکــه چقــدر از وقایــع را می توانیــم دیــده باشــیم و حقیقتشــان را فهــم نمــوده باشــیم؟ دوم، چقــدر از همیــن فهــم ناقــص را می توانیــم بازگــو یــا بازنویســی کنیم؟ و ســوم، مخاطــب ما چقدر ممکن اســت منظــور اصلــی مــا را درســت درک کنــد؟ ارثیــه پــدری مســتندی اســت در مــورد محمدرضــا شــاه پهلــوی، از مقطــع شــاه شــدن تــا پیــروزی انقــلاب؛ به اضافــه بخش هــای کوتاهــی از فیلــم فارســی های قدیمی، در ابتــدای هــر بخــش که در این یادداشت توضیح بیشتری خواهم داد.