دومین جلسه از کارگاه هنر و انقلاب با حضور دکتر مرتضی گودرزی دیباج پنجشنبه ۴ اسفند ماه برگزار گردید.
جلسه دوم اختصاص دارد به بررسی مسائل نه شبه علمی و حتی علمی،بلکه در حد تحلیل و شرح زمینه فکری برای پذیرش نقد و تحلیل آثار تا به آمادگی برای ورود به متن برسیم.
جلسه قبل اشاره داشت که برای پرداخت به حوزه نقد باید اختلاف نقد رابا حوزه نظر بفهمیم که نظر مقدم بر برخوردهای دیگر است،عام ترین برخورد با آثار هنری نظر است که حتی از نظر جمعیتی عددی بسیار کثیر هستند.
همین الان تعداد کسانی که در مورد هنر مینویسند و تحلیل و نقد تخصصی انجام میدهند بسیار بسیار کم هستند.
نظر دهندگان ما به شدت صادق هستند صادق از این نظر که واکنش احساسی اولیه خود را صریح بیان می کنند اما با ورود فرد به همان حوزه تخصصی از صداقت فرد کاسته میشود.
عکس العملی که فرد نظر دهنده میدهد بدون هیچ مسئولیتی انجام میدهد.
اما کسی که وارد حوزه نقد میشه و اقدام به نوشتن و سخن گفتن میکنه قطعا مسئولیت خود را نسبت به فعالیت خود میداند چون هیچ منتقدی برای خود اثر خلق نمیکند.
یکی از ملزومات اساسی نقد تسلط منتقد به زبان آن جامعه ای است که برای آن نقد می نویسد،تسلط بر ادبیات میشود معنای عام این بحث
یعنی هیچ منتقدی وجود ندارد که بتواند نقد کند مگر با تسلط به زبان و گویش بومی منطقه ای که در آن نقد را انجام میدهد هیچ منتقدی نمی تواند بدون اتکا به گنجینه کلامی غنی و متنوع نقد را خلق کند.
مکاتب و رویکردهای نقد در واقع جهت نقد رامشخص میکند.
از ملزومات دیگر حوزه نقد نیاز دارد بر آن مسلط باشد تسلط بر ادبیات و گویش آن منطقه ای و تسلط بر آن چیزی که می خواهد نقد کند تا بتواند اثر هنری را به وسیله کلام واکاوی کند.
نقد خودش یک خلق مجدد و در واقع یک اثر هنری است که مجدد آفریده میشه.
اگر نقد از ساختار آغاز نشود از ابتدا به مشکل بر میخورد.
ما در متن آرام آرام شخصیت و کاراکتر شخص نویسنده را درک خواهیم کرد.
بعضی از آثار هنری را نمیتوانیم در برخورد اول به لایه های پنهانی آن پی ببریم و باید با مطالعه مجدد آن اثر به نتیجه برسیم.
معمولا هر نقد هنری یک هدف دارد که این هدف گاهی صریح است و گاهی غیر مملوس است.
نقد از لایه های پنهانی استفاده میکند که منتقد را مجبور میکند که از ساختار شروع کند و نقد راخواندنی تر میکند.
یک نظر دهنده پیش از اینکه در مورد هنر حرف بزند اول در مورد خودش حرف میزند،منتقد هم به همین صورت است که با نقد اثر درون خود را واکاوی میکند با شیوه ای زیباتر و هنرمندانه تر که ازقبل ان را چیده است.
گاهی اوقات منتقد با نظر دهنده همسو و همراه میشود و در مورد موضوعات سطحی برخورد میکند و آن هم در موقعیت تبلیغات و رسانهای است.
رجوع مکرر یک منتقد به یک اثر هنری برای خلق نقد ضرورت دارد.
در پایان جلسه دکتر دیباج به شرح انجمن سازی و سازمان یافتن هنرمندان پرداختند:
نقد حامی سیستماتیک و حمایت اجتماعی و مالی ندارد.
در جامعه ما نقد به همین دلایل استقبال نمیشود اما کسی از ضرورت نقد در مورد اصلاح جامعه صحبت نمیکند،نقد در درون جامعه یک پیامبر است
اگر منتقد به مولفه های نقد مسلط باشد و دغدغه اصلاح داشته باشد میتوانید با نقد درست و به جا بسیاری از ضعف ها را برطرف سازد.