چکیده:
تصمیم به دیگر شدن، میل به آفریدن جهانی نو یا فاصله گرفتن از زندگی طفیلیوار و گسستن بندهای وابستگی با پایان قیمومیت بیگانه بر ایران، زندگی خفته ایرانی را بیدار کرد و هویت او را بازشناخت. پیشتر اقوام ایرانی در اعصار باستانی و اسلامی سازنده پیشینه و تمدنی بزرگ بودهاند، لیکن در این فراز و نشیبها از حدود سه قرن پیش تا زمان انقلاب اسلامی جامعه ایران دچار وضعیت تنزلیافتگی شد. به عبارتی ایرانی در گذر به سوی بالاروندگیاش، همانا در اختیار گرفتن حداکثری هستی ویژه خود گرفتار دسیسه و مشکلاتی شد که او را از راهسپاری در هستی اصیل بازداشت. با نمایان شدن ایده رهایی/پایداری از جانب امام خمینی (ره) نحوه رویارویی مردم ایران با هستیشان دیگرگونه شد؛ حالا آنان بر هستی در انحطاط خود بیش از هر زمانی وقوف یافته درصدد چاره کار بودند. ایده نو با توسل به شاخصههایی در چارچوب نظری امام خمینی (ره) متکی بر راهبردی ویژه از جامعهشناسی معرفت، راهی تازه گشود.