مطالعه ی موردی: کشورهای منطقه ی بالکان
چکیده:
پژوهش حاضر با محور قراردادن سه مفهوم اصلی «گفتمان سازی دینی»، «بافت فرهنگی منطقه بالکان» و «تولیدات رسانهای متناسب با آن» به پاسخ سؤالات تحقیق و طراحی و چیدمان بخشهای مختلف آن پرداخته است.
محدوده مکانی تحقیق مربوط به منطقهای در جنوب شرق اروپا است که طرح حاضر، دو گروه صرب و کروات زبان و آلبانیایی زبان را به دلیل فرصتها و چالشهایی که برای کشور جمهوری اسلامی ایران به همراه دارند؛ مخاطب خود قرار داده است.
دو روش «تحلیل گفتمان» و «توصیفی- تحلیلی» به عنوان روش تحقیق انتخاب شده است که با بهرهگیری از هر دو روش، مفاهیم گفتمان سازی دینی مفصلبندی شده و به همراه بررسی بافت فرهنگی منطقه بالکان به پیشنهادهای تولیدات رسانهای منجر گردیده است.
در فصل دوم پژوهش، در بحث گفتمان سازی دینی در گام نخست، نظریههای گفتمان بررسی شده و از آن میان دیدگاههای نظریهپردازان برجسته این حوزه مانند «تورفینگ، فرکلاف، لاکلائو و موفه» مورد بهرهبرداری قرار گرفته است. چارچوب نظری تحقیق ترکیبی از دیدگاههایچهارنظریهپرداز مذکور است. از میان دستهبندی تورفینگ از نظریههای گفتمان، دستهبندی گفتمان انتقادی و گفتمان پساساختارگرایی که درآن، مباحثی پیرامون گفتمان سازی در رسانه مطرح میگردد انتخاب شد. از نظریه فرکلاف، تعریف وی از مفهوم «نظم گفتمانی» و تقسیم آن به گفتمانها، سبکها و ژانرها مورد بهرهبرداری قرار گرفت. از نظریه لاکلائو و موفه، مباحث مربوط به تعریف مفاهیم گفتمان مانند «دالها و نحوه مفصلبندیآنها»، «هژمونی کردن از طریق غیریت سازی و ساختارشکنی» گزینش و در ساختار چارچوب نظری استفاده شد.
در مرحله بعد، در فصل چهارم، با بررسی بافت فرهنگی منطقه بالکان ردپای پنج جریان فکری مهم مشاهده گردید: 1. جریان فکری سبک زندگی غربی که با مصرفگرایی و مادیگرایی همراه است.2. جریان فکری سکولاریسم که از طریق کشور ترکیه به منطقه نفوذ یافته است. 3. جریان فکری افراطگرایی که با نفوذ وهابیت و کشور عربستان سعودی ترویج یافته است. 4. جریان فکری اسلامگرایی جدای از تفکر ترکیه و عربستان سعودی که در آن عرفان و تصوف برجستگی ویژهای دارد. 5. جریان فکری گروهک منافقین که در کشور آلبانی ساکن هستند.
در بافت فرهنگی منطقه بالکان رگههایی از اشتراکات فرهنگی ایران با این منطقه به وضوح مشاهده میگردد. این امر در بحث حضور شیعیان در منطقه، نفوذ ادبیات فارسی و شاعران پارسی گوی، تعلق خاطر مردمان این منطقه به اهلبیت (ع)، عرفان و تصوف برجسته مینماید.
در فصل پنجم، این پژوهش برای آشنایی با منطقه بالکان و شناخت ذائقه مخاطب، تنها به بررسی بافت فرهنگی منطقه بالکان اکتفا نکرده و تحلیل گفتمان شبکههای فعال منطقه را در دستور کار خود قرار داده است. پنج شبکه اصلی تلویزیون بوسنی و هرزگوین، تلویزیون صربستان، شبکه الجزیره بالکان، شبکه اِن یِدان (تحت نظر شبکه CNN) و تلویزیون آلبانی از میان شبکههای منطقه انتخاب گردید. آنچه مشاهده شد این است که تمامی شبکههای مذکور، با رویکرد ترویج سبک زندگی غربی و با استراتژی نرم و غیرمستقیم به جای استراتژیهای خشک، سخت، منضبط و مستقیم اهداف خود را دنبال میکنند. این امر حتی در شبکههای خبری نیز به وضوح مشهود است. موضوع دین به ندرت مورد توجه قرار گرفته و کمتر دیده میشود که به طور مستقیم به آن بپردازند. هر یک از شبکهها خط مشی فکری مشخصی برای خود انتخاب نموده و تمام بخشهای شبکه خود را حول آن طراحی میکنند و تمام سعی خود را میکنند که از آن عدول ننمایند که این امر باعث انسجام در پخش و تولید برنامهها گردیده است. به عنوان مثال شبکه بوسنی و هرزگوین سعی در ایجاد وحدت ملی و برجسته ساختن هویت ملی کشور مینماید. شبکه صربستان ترویج عناصر فرهنگی در دو قالب سبک زندگی اصیل کشور خود و سبک زندگی غربی را مورد توجه قرار میدهد. کشور آلبانی ترویج سبک زندگی آمریکایی را وجه نظر خود قرار داده است و دو شبکه خبری الجزیره و ان یدان با حفظ محوریت اطلاعرسانی، به تعمیق اطلاعات در ذهن مخاطب و ایجاد جذابیت همت میگمارند. همچنین توجه به عناصر زیباییشناختی و ایجاد جذابیتهای بصری از ارکان مهم گفتمان سازی در این شبکهها بوده و بسیار مورد عنایت قرار میگیرد.
در مجموع، با جمعآوری اطلاعات فوقالذکر، بررسی، سازماندهی و تحلیل آنها، بخشهای مربوط به دالهای گفتمان دینی و در نهایت تولیدات رسانهای مبتنی بر آن طراحی شده است.
در فصل ششم، دالهای گفتمان دینی با اتکا به سه منبع اصلی، قرآن، نهجالبلاغه و صحیفه سجادیه و استفاده از اطلاعات مربوط به حوزه مخاطب انتخاب و مفصلبندی شد. دال مرکزی «عبودیت» که از یک سو از مفاهیم کلیدی اندیشه اسلامی و از سوی دیگر متناسب با بافت فرهنگی منطقه بالکان است؛ تمامی ساختار گفتمان دینی را تحت شعاع خود قرار داد. در مرحله بعد، به منظور عملیاتی کردن دال مرکزی «عبودیت»، دالهای شناور، در سه دسته اصلی «کسب معرفت در مقام عقل»، «ابراز محبت در مقام عشق» و «اطاعت در مقام عمل» تعیین شد. به منظور نزدیک کردن این مفاهیم به تولیدات رسانهای، دوبارهدستهبندیجزئیتری به شرح ذیل صورت گرفت: کسب معرفت در مقام عقل شامل: غفلت زدایی و بیداری، مسئلهسازی و چالش آفرینی، خردورزی، علمآموزی، حفظ عزت و کرامت انسانی.
ابراز محبت در مقام عشق شامل: معرفی دین اسلام به مثابه آیین محبت، زیبایی و آراستگی، احسان و نیکی به مردم.
اطاعت در مقام عمل شامل: گسترش عدل و ظلمستیزی، وحدت بخشی، کسب فضائل اخلاقی.
فصل آخر پژوهش یعنی فصل هفتم، با چیدن قطعات این پازل در کنار هم، تحت عنوان «محورهای تولیدات و پخش برنامهها» طراحی گردید.
این بخش با توجه به «داشتههای محتوایی»، «تکنیکهایرسانهای» و «ذائقه مخاطب» برای چهار گروه «نوجوان، جوان، بزرگسال و زنان»، در دو ژانر «تولیدی» و «تأمینی» پیشنهادات خود را ارائه میدهد. بخش تولیدی از این جهت مورد توجه است که این زمینه فراهم شود تا مخاطب بتواند فرهنگ، اندیشه، سبک زندگی و … خود را در آیینه رسانه مشاهده نماید، با آن ارتباط برقرار کند و شیوههای درست زندگی کردن را متناسب با بافت فرهنگی خود بیاموزد. انتخاب ژانر تأمینی به این دلیل است که بتوان از تولیدات فاخر داخلی کشور جهت معرفی فرهنگ و سبک زندگی جمهوری اسلامی ایران به مخاطبان منطقه بالکان بهرهگیری کرد.
برای هر یک از بخشهای تولیدی و تأمینی سه سبک «ارشادی- تربیتی»، «آموزشی- اطلاعرسانی» و «تفریحی – سرگرمی» در نظر گرفته شده است که در مجموع 24 برنامه پیشنهاد میگردد.
در پایان، در هر یک از برنامههای پیشنهادی نیز مشخص میشود که چه مفهوم دینی از میان مفاهیمی که ساختاربندی شده است؛ مدنظر قرار گرفته و این مفاهیم از چه شیوه گفتمان سازی، می تواند هژمون شود و به عنوان جریان فکری دین اسلام در ذهن مخاطب نفوذ مینماید.