چکیده: در حکمت دیرپای یونانی و حکمت پایا و مانای اسلامی، ساحت عمل در گروی ساحت نظر دانسته شده است. این یعنی اینکه در جدال حقّ و باطل در درون انسان و در کشمکش گذران زندگی و معاش خانواده و به ویژه در آوردگاههای سهمگین دشمنانه، اندیشه و تفکر آدمی مجال بروز و ظهور مییابد؛ مکتب شهید سلیمانی که در میدان اقدام و عمل در سطوح بین المللی توفیقات روزافزونی بدست آورده است، تجلّی تفکری است که برآمده از مبانی اسلامی است. متقابلاً، در حوزه سیاست بین الملل اندیشههایی برگرفته از تئوریهای مدرن دینی مطرح شده است که راه را برای جولان سیاست غیراسلامی هموار نموده است. یکی از این اندیشهها کثرت گرایی دینی است. قائل شدن به کثرت ادیان در جامعهای نظیر آمریکا که اجتماعی از مهاجران میباشد، یک دارو به حساب میآید لکن همین دارو برای جوامع مسلمانان که بر مبنای خاتمیت دینی استوارند، یک سمّ به حساب میآید. این پژوهش، با به کارگیری روش توصیفی- تحلیلی برآن است، نخست، آسیبها و پیامدهای ناگوار کثرت گرایی دینی را در ظهور سیاسی آن در جوامع اسلامی آشکار سازد. سپس، تئوری تقریب در مکتب شهید سلیمانی که در حلّ چالشهای بین المللی و جهان اسلام موفق و صائب بوده است را تبیین نماید. در نتیجه گیری بیان گردیده است که کثرت گرایی دینی در جوامع اسلامی نه تنها در چالشهای منطقهای و فرامنطقهای گشایشی در پی نداشته است بلکه پیوندها و وحدت مردم با حاکمیت را در قالب اندیشه خشونت پرهیزی از حیث نظری و در قالب انقلابهای رنگین از حیث عملی از هم گسسته است. در مقابل، تئوری تقریب با تکیه بر آموزههای صدراسلامی، مردمان را به وحدت در تمام شئون نظیر وحدت میان انسانها بر اساس رحمت و دوستی، وحدت میان مسلمانان بر مبنای اخوت و وحدت میان مردمان و حکمرانان جهان اسلام بر محور قوانین برآمده از منابع اسلامی سوق داده است.